محبت

در مورد زندگی من و مادرم

محبت

در مورد زندگی من و مادرم

تحول اساسی در زندگی

سلام دوستان وبلاگی پس از چندین روز متوالی از وبلاگ دور بودن امروز می خواهم از تحولی که خیلی خوش یومن است و دلنشین برایتان بنویسم  

چند وقت پیش توی خانه بودم که یک دفعه زنگ تلفن به صدا در آمد و از همان جا شروع شد  

هاله عزیز پشت خط تلفن بود بعد از مدتی چاق سلامتی وارد اصل مطلب شد و گفت اگر اجازه دهید می خواهیم برای کار خیری به خانه شما بیاییم من هم قبول کردم و آمدن و مطلب را گفتند خلاصه اینکه بعد ۲ هفته من متاهل شدم

نظرات 3 + ارسال نظر
وطن من بیدگل پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:15 http://www.bidgoly.blogfa.com

مبارک است انشاء الله .به پای هم پیرشین.

ریتا دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 14:41 http://1359700.blogfa.com

سلام دوست عزیز

از اینکه به من سر زدی خیلی سپاسگزارم و ببخش که کمی دیر جواب دادم چون کم به اینترنت میام و وبلاگ چک می کنم

به زودی می خوام آپ کنم و بهت خبر می دم

ریتا دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 14:43

راستی متاهل شدنت و هم بهت تبریک می گم و امیدوارم که همیشه شاد و خوش و بامحبت باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد