محبت

در مورد زندگی من و مادرم

محبت

در مورد زندگی من و مادرم

قصه عشق به مادر

باسلام به تمامی مادران خوب دنیا  

مادرم مرا ببخش اگر در این سفر تنها می روم و نتوانستم پیش تو و در دنیای تو بمانم تا بسوی آینده ای که برایم تقسیم کرده بودی همراهت باشم . مادر عزیزم نگران تنهایی من مباش چون می دانم که به هر کجا می روی غمگین نیستم چون می دانم ما روزی برای همیشه خواهیم ماند مادر عزیزم گریه نکن چون عمر فراغ ما کوتاه است و روزی در بهشت خدا. با هم خواهیم بود . مادر من نام تو را اینجا  بهر ستاره ها خواهم گفت روزی که نزد من بیایی تمام ستاره ها تو را به نام می شناسند مادر من قصه عشقمان را به تنه تمام درختان بهشت می نویسم و روزی که به اینجا بیایی خواهی دید همه درختان نام تورا زمزمه خواهند کرد

نظرات 4 + ارسال نظر
وطن من بیدگل دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 21:09

سلام مطالب وبلاگت را دنبال میکنم من هر روز در اداره شما هستم یک روز بهت سر میزنم

محبوب سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 http://mahbubam.blogsky.com/

سلام طاهر جون
اصلا غصه شو نخور
توکلت به خدا
من مطئنم که خوشبخت میشی
ایشالله هرچی صلاحه و خیر هست پیش بیاد
هر موقعه کاری چیزی داشتی رو من حساب کن

احسان جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 18:49 http://crosslessbridge1985.blogsky.com


زیبا بود . . .

saba شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 16:31

خیلی قشنگ بود . من که گریه ام گرفت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد