محبت

در مورد زندگی من و مادرم

محبت

در مورد زندگی من و مادرم

مهناز گلم


 

 

 تقدیم به دختر خواهر عزیز و دوست داشتنی خودم مهناز  

برو پایین  

.

 .

 .

.
 .

.
 .
 .

.
 .

 سر کاری نیست بازم برو پایین  

.

.
 .

.
 .

 .

.
 .

 .

 حالا دیدی سر کاری نبود
 
هیچ گلی در این جهان، بوی تو را نمی دهد

شهد وعسل به کام من ، طعم تو را نمی برد

گرچه به ناز رفته ای، نظر به ما نمی کنی

به سادگی بر تن ما، جامه عشق نمی درد

تلخ نشد خاطره ات به زهرو نیش و نوش غیر

بوی گلت به هر نسیم، از سر ما نمی پرد

هر که به تار می ز ند ، تا ببرد دل مرا

جز که به تار موی تو ، دل مرا نمی خرد

نظرات 4 + ارسال نظر
محبوب دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:41 http://mahbubam.blogsky.com/

سلام
امیدوارم به سلامتی و میمنت

دوست خوبم از اینکه تماما مطاالعه می کنید ممنون
انشالله که یه روز بشه که عروسی شما باشه

زهرا سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 http://ghare-b-kasi.blogsky.com

سلام دختر خوب
مرسی که اومدی بهم سر زدی. در مورد تغییر شکل مکان نمای ماوس پرسیدی. توی منوی وبلاگ من یه لینک هست به اسم بهار بیست. برو تو این سایت یه جاش نوشته کدهای تغییر شکل ماوس. از اونا می تونی استفاده کنی. کد مورد نظرتو کپی کن بعد بیا توی ویرایش قالبها و کد رو قبل از خط آخر که نوشته html پیست کن. البته خود سایت هم راهنمایی کرده. باز هم به من سر بزنی خوشحال میشم.

سلام عزیزم
از اینکه راهنماییم کردی ممنون ولی وقتی این کارها را انجام دادم دیگه باید چه کار بکنم من تا کپی پیست انجام دادم بقیه اش را هم بگو متشکرم

زهرا چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:49

خب دختر خوب باید بعدش ثبت بزنی تا تغییرات اعمال بشه.

میثم چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 http://eshghhayesokhteh.blogsky.com

دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه

مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست

پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ

دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند

شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا: گناه بی بخشش

واعظی گفت: واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

واعظی گفت: واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظماست

قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست

چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!





مرسی که به وبلاگ من سر زدی خوشحال میشم طاهره جون بیشتر باهات آشنا بشم جز دوستانم بشی نظرت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد